حل مساله؛ چرخ را تعمیر کن.
ما، در تمام لحظههای زندگیمان، مشغول حل مسالهایم. این مساله، گاه خودآگاه اتفاق میافتد و گاه ناخودآگاه، و حل آن نیز به همین شکل. خیلی از اوقات، ما انسانها با مسالههایی که مواجه میشویم که آنها را به طور غریزی حل میکنیم؛ زنده ماندن یک مساله است پس به طور غریزی نفس میکشیم، توان داشتن مساله است پس به طور غریزی میخوابیم، میل به بقا داریم پس تولید مثل میکنیم و بسیار مثال دیگر. اما از جایی به بعد، غریزه دیگر پاسخگوی مسائلی که انسان با آن دست و پنجه نرم میکند، نیست؛ انسان به غذا برای زنده ماندن نیاز داشت پس به شکار رفت یا از گیاهان تغذیه کرد، نیاز به سرپناه داشت پس به درون غارها رفت، نیاز به انرژی داشت پس آتش را کشف کرد، برای درمان زخمهایش از گیاهان استفاده کرد، برای حل مشکلاتش ابزارها را ساخت، چرخ را کشف کرد و… میبینید؟ انسان از روز اول، در حال حل مساله بوده است.
انسانی که از روز اول زندگیاش، چه زندگی فردی و چه زندگی تاریخی، در تلاش برای حل مسالههایش بوده است، بعید است که در دنیای پیچیدهی امروز درگیر این امر نباشد. انسانهای اولیه، تماما درگیر حل مسالهها و نیازهای اولیهشان بودهاند و امروز، ما درگیر پیچیدهترین مسائلی هستیم که تمام ابعاد زندگی روحی و جسمی و عاطفی ما را مشمول میشود. پس به همان میزان که مسائل سختتر شدهاند، حل مسالهها نیز سختتر شده و باید با دقت و ظرافت به سمت آنها حرکت کرد. فکر کردن به این راهحلها، به سختی و یا ترسناکی خود مسالهها نیست، بلکه با کمی صرف وقت و دقت و هزینه، میتوان به حل شدن این مسالهها امیدوار بود.
وقتی پای کسبوکار و برندها به میان میآید، حل مساله، خود مسالهای حیاتی میشود. مسالهها، اگر حل نشده و بی پاسخ گذاشته شوند، میتوانند آسیبهای زیانباری به کسبوکارها بزنند، شما نیز خودتان میدانید که این آسیبها چه طور میتوانند تاثیران بدی بر روی وضع اقتصادی برند، جایگاه اجتماعی آن و نیز زندگی ذینفعان آن بگذارند. اگر در هر کسبوکاری که به مشکل یا شکست خورده، رد ناکامیها را بگیریم و سرنخهایش را دنبال کنیم، احتمالا به مسائل و مشکلاتی میرسیم که حل نشده مانده یا راه حل صحیحی پیدا نکردهاند.
کسبوکارها، خود برای حل مسالههای گوناگونی در زندگی ما شکل گرفتهاند. در واقع، خودشان راهحل موجود برای مسالهای ابتداییتر بودهاند، به عنوان مثال، خودروسازی برای برطرف کردن نیازهای جابهجایی شکل گرفته است، یا تسلا، برای کاهش آلایندگی خودروها، دست به تولید خودروی برقی زد و در آینده، خودروهای خودران جایگزین خودروهای معمولی میشوند، و خدا را چه دیدید شاید در آیندهای دورتر انسان برای جابهجایی از روشهای غیبوظاهر شدن هری پاتری استفاده کند! پس هر کسبوکار و برند، خود برای حل مسالهای متولد شده است و از آنجایی که برای خودش فردیتی دارد، میتواند مسالهها و مشکلات خاص خودش را نیز داشته باشد.
نخستین قدم برای حل یک مساله، کسب شناخت صحیح از اصل مساله است. همیشه زمانی که در مدرسه دانشآموز بودیم، معلمهایمان میگفتند “کلید حل مسالهها، فهم صورت سوال است” حالا این ضربالمثل را میتوانیم به خوبی در عرصهی کسبوکارها به کار ببریم؛ اگر مسالهمان را به درستی بشناسیم، و از آن شناخت کافی پیدا کنیم، ورود به آن و حلش بسیار راحتتر از چیزی خواهدشد که میتوانیم تصور کنیم. این مسالهی ما، “واقعا” مساله باشد، خود بخش مهمی از شناخت صحیح مساله است؛ خودمانیم، ما گاهی دوست داریم برای خودمان مشکلتراشی کنیم و از کاه، کوه بسازیم. اما وقتی پای کسبوکار و برندتان وسط میآید، بهتر است از این راه فاصله بگیرید تا نتیجهی درستی حاصل شود.
مشکلات ساده، راه حلهای ساده نیز خواهند داشت و مشکلات پیچیده، به همان نسبت راهحلهای پیچیدهتری میطلبند. از دیگر قدمهای اولیه، تحقیق و بررسی گسترده دربارهی علل و عوامل به وجود آمدن مساله است. روشهای مناسب برای این بررسی، به جنس مشکلات ما بستگی دارد و از بررسیهای میدانی و آماری تا کشف ریشهی مشکلات در جلسات بارش فکری را شامل میشود. پس از آن، تحلیل و آنالیز این دادهها، گام بعدی در حل یک مساله است. آنالیز و بررسی موقعیت، گام مهمی در حال یک مساله است. این مرحله، به گروه درگیر پروژه این امکان را میدهد تا بتواند جوانب مختلف قضیه را سنجیده و براساس آنها گامهای بعدی را استوارتر بردارد. با بررسی این آنالیزها و شرایطی که در آن قرار داریم، میتوانیم به گزینههای جایگزین مناسبی برای مسالهای که با آن دستوپنجه نرم میکنیم، برسیم. راه نهایی حل مسالهی ما، از این طریق به دست میآید و واجد چنین شرایطی است. بررسی میان گزینههای روی میز، مرحلهایست که میتواند بسیار حساس و زمانبر باشد، چرا که بهتر است تاثیرات هر گزینه بررسی شده و نسبت فایده به ضرر هر کدام به روشنی مشخص باشد. بدین ترتیب، تکلیف همهی گزینهها روشن شده و راحتتر به گزینهی اصلیمان میرسیم.
بعید به نظر میرسد که انسان، در حل مسالهها و مشکلات خود، در اولین تلاش به بهترین نتیجهاش برسد؛ روایتها و داستانهای زیادیست از افراد موفق که سر راهشان مشکلات بسیار بزرگی وجود داشته و بارها و سالها در مقابل آنها ایستادگی کرده تا به نتیجه برسند. برخی از این داستانها مانند هزار بار تلاش ادیسون برای کشف برق، دیگر شبیه به یک افسانه شده است، اما در دل خود حقیقتی را پنهان کرده است و آن، تلاش دوباره و ناامید نشدن است. در عین حال، باید به راهی که برای حل مساله خود انتخاب کردهایم، به اندازهای اطمینان داشته باشیم که بتوانیم به راحتی آن را به کار بگیریم و از عملکرد درست آن مطمئن باشیم؛ پیشتر اشاره کردیم که فرآیند حل مساله زمان، انرژی و هزینه میطلبد پس دقت در آن، صرفهجویی اقتصادی نیز حساب میشود. مسائل، هر چه عمیقتر و ریشهایتر باشند، حل و فصل آنها واجبتر است، چرا که تاثیر بیشتری روی کسبوکار ما خواهند داشت. پس، بهتر است نگاهی صادقانه و موشکافانه به کسبوکارتان داشته باشید.
اکنون شاید فرصت خوبی برای نگاهی دوباره برای برانداز کردن کسبوکار خود و کشف مشکلات آن باشد. گاهی، نگاهی از بیرون نیز به دیده شدن این مشکلات کمک میکند زیرا آن مشکلات از ورطهی عادتش خارج است. در مطلب بعدی، بیشتر راجع به نقش برندینگ در حل مساله صحبت خواهیم کرد.