از قفسههای پشتی مغازهها به ویترین اصلی بیایید
برندینگ برای افزودنیهای مواد غذایی
زمانی بود که عطاریها و خواربارفروشیها، مرجع انواع ادویهها و افزودنیهایی بودند که در بازار موجود بود و خانوادهها، چشمشان تنها به عطاری محلهشان بسته بود تا ببینند چه چیز جدیدی در قوطیشان پیدا میشود. البته همین انواع که میگویم، چند رنگ ادویه و افزودنی محدود بود که شما بهتر از ما میشناسیدشان. امروز اما در یک فروشگاه مواد غذایی، چندین و چند برند مختلف از یک محصول افزودنی را میتوانیم پیدا کنیم که بعضا قیمتهای متفاوتی هم دارند. این تفاوت از کجاست که ناشی میشود؟
خودمانیم، شما هم بهتر از هر کس دیگری میدانید که کیفیت این محصولات، احتمالا تفاوت خیلی فاحشی با یکدیگر و حتی با آن ادویهی فلهای موجود در عطاریها ندارد. طعم زردچوبه، دارچین، فلفل و هر افزودنی و چاشنی دیگری در هر بسته و برندی یکسان است. ما “برند” را به غذایمان میافزاییم!
چیزی که در این میان ارزشها را تعیین میکند، برند و برندینگ محصولات است. ما برندها را میخریم و آنها را به غذاهایمان اضافه میکنیم یا بهتر بگوییم، “احساساتی” را که در ما ایجاد میکنند به غذاهایمان اضافه میکنیم. برند شما، با تمام دنیایی از احساسات و تجربهها که اطراف خود میسازد، ارزشمندترین دارایی شماست.
برندها به واسطهی جنبههای مختلفشان که روی ابعاد مختلفی از ذهن ما تاثیر میگذارند، ارزش متفاوتی پیدا میکنند. استراتژی برند، هویت بصری، هویت کلامی، هویت صوتی، استراتژی ارتباطات برند و به طور کلی هر بخش از برندینگ یک مجموعه، یک خشت از جایگاه برند را بنا میگذارند تا در نهایت برند به جایگاهی که برای خود متصور است برسد یا در حالتی ناخواسته به جایگاهی که لیاقت آن را دارد. این تفاوت را با مثال سادهای توضیح میدهیم؛ یک کسبوکار، برندینگ خود را در بالاترین کیفیت انجام میدهد و به جایگاه متصورش که یک برند خاص و درجه یک و ارزشمند است میرسد. در مقابل، برندی، با استفاده از برندینگی سرهمبندی شده و بدون فکر و استراتژی، در حالی که توقع داشته به جایگاه یک برند درجه برسد، در بهترین حالت یک برند معمولی و پیشپاافتاده خواهد شد که نهایتا لیاقت آن را داشته است.
قدم اول برای یک ساخت DNA یک برند در حوزه افزودنیهای مواد غذایی، تدوین استراتژی آن برند خواهد بود. استراتژی است که مشخص میکند برند شما چه اهداف و ماموریتهایی دارد، کاراکتر برند شما چیست و مخاطبان در برخورد با برند شما باید چه حسی داشته باشند و مخاطبان ایدهآل شما چه کسانی هستند. با استراتژی برند، تمامی اقدامات و تصمیماتی که در کسبوکار شما گرفته میشود، اعم از سایر مراحل برندینگ، مارکتینگ و… به سمت سویی که شما برای برندتان در نظر دارید، برود.
در ادامه، هویت بصری بخش مهمی از برندینگ را تشکیل میدهد که میتوان گفت ویترین اصلی برند شما و در نهایت کسبوکار شما خواهد بود. مشتریان برند شما را به هویت بصریتان و در صنعت افزودنیهای مواد غذایی، مشخصا لوگو و بستهبندی شما را خواهند شناخت؛ شما
چه اهمیتی برای دیزاین لوگوی خود قائل میشوید؟ آن را به دست دیزاینرهای باتجربه میسپارید یا با بیتوجهی از کنار طراحی آن عبور میکنید؟ اهمیت هر چه بیشتر به طراحی هویت بصری، نشاندهندهی ارزشمندی یک برند برای صاحبان آن است. هویت بصری مشترک و یکپارچه میان محصولات متفاوت شما، درجهی اهمیت و ظرافت صاحبان برند را نشان میدهد که میخواهند محصولات متفاوت برندشان، تجربهای مشترک و دلنشین برای مصرفکنندگان ایجاد کند.
بستهبندی، بخش مهم دیگری از برندینگ برای افزودنیهاست. این اهمیت را با ذکر مثالهایی بهتر توضیح میدهیم. ما برای غذایی به فلفل سیاه احتیاج داریم؛ از خرید محصول برندی که برای فلفلاش بستهبندیای طراحی کرده که آسیاب دانههای آن است بیشتر لذت میبریم یا محصولی فلفل را در بستهبندی پلاستیکی ریخته است؟ قطعا بستهبندی محصول اول، تاثیر روحی و روانی بهتری روی ما به عنوان مصرفکننده خواهد داشت؛ مخاطبان، اهمیتی که شما برای آنها قائل هستید را درک میکنند و متقابلا، برای شما اهمیت و ارزش قائل خواهند شد. یا اگر دقت کرده باشید، بعضی نانواییها برگهای به دیوار میچسبانند که “زعفران اعلاء موجود است” و زعفران اعلایشان در یک بستهی پلاستیکی منگنه شده است! این زعفران برای شما ارزشمندتر است یا زعفرانی در بستهبندی شکیل خاتمکاری شده؟ زعفران آن نانوایی را اگر بهترین زعفران ایران هم باشد، شما به این راحتی باور نخواهید کرد و آن را نخواهید خرید، اما زعفرانی که برندش برای بستهبندیاش ارزش قائل شده را با اطمینان بیشتری خواهید خرید. این مثالها نشان میدهد که بستهبندی میتواند ارزش افزودهای برای برند ما ایجاد کند که از رمزهای موفقیت یک کسبوکار خواهد بود.
هویت کلامی که میتواند خودش را تبلیغات محیطی یا مجازی یا مراکز و متصدیان فروش خودش را نشان دهد، بخش دیگری از بار ارزش یک برند را به دوش میکشد. ما همیشه احساس بهتری به افرادی که متناسب با شخصیتشان صحبت میکنند داریم. این نگاه، در برندها نیز صادق است و مخاطبان به برندهایی که هویت کلامی آنها متناسب با استراتژی برند و شخصیت برند آنهاست، اعتماد بیشتری خواهند داشت.
اهمیت استراتژی ارتباطات برند و صحیح بودن آن در موفقیت یک برند بر کسی پوشیده نیست! یک برند خوب بدون مارکتینگ فقط به درد صاحب آن برند و نهایتا حلقهی اول اطرافیان او میخورد. استراتژی ارتباطات برند، سنگ بنای یک مارکتینگ درست و اصولی است که اگر مطابق برندینگ یک برند پیش برود، میتواند آن را به دست مصرفکنندگان درست و اصلی آن محصول برساند و موجب افزایش ارزش آن برند شود.
به این ترتیب، مشخص میشود که یک کسبوکار در حوزهی مواد افزودنی غذایی، مانند هر کسبوکار دیگری، بخش اعظمی از ارزش خود را با برندینگ صحیح آن است که پیدا میکند. بدون برندینگ، ارزشمندترین محصول شما، در نانواییها و فروشگاههای بیربط عرضهخواهد شد و با یک برندینگ صحیح و اصولی به سوپرمارکتها، هایپرمارکتها و فروشگاههای مرتبط راه پیدا خوهد کرد. درصورتی که DNA برند شما به درستی خلق شده باشد، محصولاتتان از پستوی مغازهها و قفسههای انتهایی به قفسههای جلویی و ویترینهای اصلی منتقل خواهند شد. ما از ارزش کار شما باخبریم و میتوانیم محصولات شما را با برندینگ صحیح و اصولی، به جایگاه اصلیاش برسانیم. شما باید به همهی سفرهها “افزوده” شوید.