-
ترکیب سنت و مدیرنیته؛ برگ “برنده” هویت بصری یونایتد کارپت
در این پست به داستان موفقیت “یونایتد کارپت” پرداختیم و به هویت بصری آن از نزدیکتر نگاه کردیم.
-
اهمیت اجرای هویت کلامی حتی برای متخصصان
اگر هویتهای مختلف برند، اعم از بصری، کلامی و صوتی را به مانند قانون فرض کنیم، تیم برندینگ قانونگذار خواهند بود و تمامی ارکان برند، از صدر تا ذیل مجری این قانون. پس هنرمندانی که برای بسط برند تلاش میکنند نیز در کنار مدیران، کارمندان و دیگر اعضای برند، باید مجری این هویتهای تدوین شده برای برند باشند تا یکپارچگی آن در تمامی تاچپوینتهای مختلف حفظ شود. در این مطلب به نقش مهم کپیرایترها، UX Writer ها و سایر تولیدکنندگان محتوای متنی در اجرای هویت کلامی برند پرداختهایم.
-
جنبشها و برندها
در دهههای گذشته، جنبشها یکی پس از دیگری سر برآوردند و پس از تاثیرهای کوچک و بزرگی که روی فرهنگ عامه تعدادی از ما گذاشتند، خاموش شده یا به شکل دیگر به زندگی خود ادامه دادند. اما آیا تا به حال به تاثیر جنشها و اتفاقات بر روی برندها فکر کردهاید؟
-
همیشه به عقب هم نگاه کن
مدتهاست به این نکته فکر میکنیم که آیا همسفری ما با برندهای مختلفی که خلق کردهایم، با تدوین برند بوک ایشان به پایان میرسد؟ آیا باید برسد؟
آیا باید به مانند دایهای مهربان از آن مراقبت کنیم و یا باید بعد از خلق برند، از پروژه خداحافظی کنیم و از دور به تماشای جلوه یافتن آن بنشینیم؟ در این مطلب کوتاه از بلاگ استودیو شهرتاش به این سوالات پرداختهایم. -
از قفسههای پشتی مغازهها به ویترین اصلی بیایید
برندها به واسطهی جنبههای مختلفشان که روی ابعاد مختلفی از ذهن ما تاثیر میگذارند، ارزش متفاوتی پیدا میکنند. استراتژی برند، هویت بصری، هویت کلامی، هویت صوتی، استراتژی ارتباطات برند و به طور کلی هر بخش از برندینگ یک مجموعه، یک خشت از جایگاه برند را بنا میگذارند تا در نهایت برند به جایگاهی که برای خود متصور است برسد یا در حالتی ناخواسته به جایگاهی که لیاقت آن را دارد.
-
برای افزوده شدن، باید درست نشان داده شوید!
برندها، با ایجاد احساس وفاداری در ذهن مخاطبانشان به دلایل مختلف، موجب موفقیت یک کسبوکار میشوند. این وفاداری، نوعی اعتماد به همراه دارد؛ ما از یک برند استفاده میکنیم، چرا که به آن وفاداریم، چرا که به آن اعتماد داریم، چرا که تجربهی مواجهههای قبلی ما با این برند، تجربههایی خوب و ارزشمند بوده است و میل به تکرار آن تجربهها داریم. این تجربهها را عناصر مختلف برندینگ مانند استراتژی برند، هویت بصری، هویت کلامی و… شکل میدهد.
-
مدیر ارشد برند کیست و چه کمکی به کسب و کار شما میکند؟
در یک ساختار سازمانی صحیح، مدیر ارشد برند با حمایتی که از مدیرعامل و یا هیئت مدیره برخوردار است میتواند ایشان را بخاطر عدم همخوانی یک معامله با استراتژی برند، از این عمل منصرف کند. ممکن است برای یک کسبوکار فرصتی پیش آید تا معاملهای میلیاردی انجام دهد. اما این مهم اگر با اصول و ارزشهای برند که در استراتژی برند تدوین شده است، در تضاد باشد، هرچند که در کوتاه مدت ممکن است به کسبوکار کمک کند، اما در بلند مدت به آن ضرر میزند. ضرری که ممکن است حتی از آن سود میلیاردی بیشتر باشد. به همین دلیل این وظیفه مدیر ارشد برند است که از منطبق بودن تصمیمات کلان و سیاستگذاریهای کسبوکار با استراتژی برند، اطمینان حاصل نماید.
-
برای محصول خود در مخاطبانتان عادتهای جدید بسازید
غذا، از اساسیترین و مهمترین نیازهای اولیهی انسان از زمان خلقتش بوده و هست. بخش مهمی از فعالیتهای روزانهی ما برای برطرف کردن این نیاز به شکلهای گوناگون است و این مهم جزو اولین نیازهایی است که ما برطرف کردن آن را یاد میگیریم. به همین دلیل در طی سالهای زندگیمان عادات غذایی خاصی ناشی از سلیقههای شخصی، امکانات در دسترس، تاثیر خانواده و فرهنگ اجتماعی که در آن زندگی میکنیم در ما شکل میگیرند. پس حالا اگر محصولی بخواهد در این حوزه به عنوان یک محصول جدید (یعنی محصولی که به هنگام عرضه مشابه آن در بازار موجود نبوده باشد) جای خود را در سبد خرید مشتریان باز کند باید علاوه بر مقاومت عمومی نسبت به تغییر که در انسان موجود است و بیاعتمادی به محصول جدیدی که میتواند روی سلامت فرد تاثیر بگذارد، بر این عادات چند ده ساله نیز فائق آید.
-
برندینگ B2B برای افزودنیهای مواد غذایی
تولید محصول افزودنی برای رستورانها، نیازمند جلب توجه سرآشپزها و صاحبان این کسبوکارهاست. برای به دست آوردن اعتماد سرآشپزان، نیازهای این قشر باید در استراتژی برند ذکر شده و به آن رسیدگی شود و برندینگ این محصولات باید طوری انجام شود که قوهی منطق سرآشپزان یا مسئول خرید رستوران را با خود همراه کرده تا محصول شما را استفاده کنند.
-
خودتان را کمتر از چیزی که هستید، جلوه ندهید.
برندها با مخاطبانشان رابطهای احساسی و شبهانسانی برقرار میکنند. هیچ کدام از ما، در زندگی روزمرهمان علاقهای نداریم که با افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند معاشرت کنیم. این معاشرت، احساس بدی در ما ایجاد میکند و اگر هم به این مساله در طرف مقابلمان واقف نباشیم، ناخودآگاه روی ما تاثیر میگذارد و ما را نیز شبیه به آنها میکند. مواجههی مخاطب با برند نیز بر همین منوال است.