سرمایهگذاری برندهای آرایشی و بهداشتی بر روی مخاطبان از دوران کودکی
همهی ما میدانیم که کودکی، برههی حساسی در تعیین علایق، سرنوشت، مسیر زندگی و هر آن چه در بزرگسالی برای انسانهای اتفاق میافتد است. همان طور که روانشناسان امروزه دریافتهاند که بخش اعظمی از مشکلات روحی و روانی احتمالی افراد، ریشه در دوران کودکی آنها دارد، به همین شکل نیز خصیصههای مثبت، ویژگیهای خوب و علایق آنها نیز میتواند ریشه در کودکی داشته باشد. برای همین، در روزگار فعلی ما توجه خاصی به کودکان میشود تا جایی که حتی پیش از تولد نیز مراقبتهای خاصی از آنها صورت میگیرد!
وقتی میدانیم که کودکی و علایق کودکان، چه تاثیر عمیقی بر روی بزرگسالی آنها دارد، چرا از این اتفاق طبیعی به نفع برندمان استفاده نکنیم؟ به جز برندهایی که محصولاتشان مختص کودکان است، این پدیده، در سالیان اخیر بسیار مورد توجه برندهای کوچک و بزرگی قرار گرفته است که عمدهی فعالیتشان روی مخاطبان بزرگسال است؛ کودکان، به چشم بهم زدنی بزرگ شده و به مخاطب بالقوه آنها تبدیل میشوند، پس چرا از کودکی روی آنها سرمایهگذاری نکنند؟
بسیاری از برندهایی که محصولات آنها برای تمامی سنین کاربرد دارد، مانند برندهای پوشاک، مواد خوراکی، بهداشتی و… بخشی از خط تولید خود را به محصولات کودکان اختصاص میدهند. طبیعتا کودکان به تنهایی قدرت انتخابی برای خرید این محصولات ندارند، اما وقتی به واسطه والدین آنها، محصول این برندها به دست آنها میرسد، برند جای خودش را در ذهن کودکان باز کرده و به مرور کودک احساس خوشآیندی از این ماجرا خواهد داشت. اگر در ذهنمان مرور کنیم، برندهایی را به یاد خواهیم آورد که از کودکی مصرفکنندهی آنها بودهایم. مواد خوراکی مانند تنقلات، بستنی و چیزهایی از این دست، پررنگترین برندهایی هستند که از کودکی با ما بودهاند.
سرمایهگذاری برندهای آرایشی و بهداشتی بر روی کودکان به ۲ صورت کوتاه مدت و بلند مدت صورت میگیرد:
کوتاه مدت: برای محصولات مختص کودکان
والدین روز به روز برای کودکانشان بیشتر دست به جیب میشوند و میزان تاثیرگذاری کودکان بر روی خریدها در جهان در سال ۲۰۱۰ نزدیک به ۲ تریلیون دلار بوده است. باید توجه داشت که مصرفکنندهی اصلی محصولات مختص کودکان اغلب مستقیما امکان خرید ندارند و والدین نیز باید جذب برند شوند و این محصولات را خریداری کنند. به همین دلیل، بهتر است که محصول برای کودکان جذاب باشد و استراتژیهای مارکتینگ روی والدین آنها تمرکز کند. از طرفی، پررنگترین قوهی آدمی برای کودکان بینایی است؛ آنها چشم باز کردهاند و جهان را میبینند و هر چیز جدیدی که پیش چشمشان میآید، برایشان جذاب است. آنها هر چیزی را که در دست هر کسی، چه دوستانشان و چه بزرگسالان ببینند، برایشان جذاب میآید و آن را میخواهند، پس نباید از برندینگ و دیزاین این محصولات غافل شد، چرا که کودکان هم همچنان از قوهی زیباییشناسیای خاص خودشان استفاده میکنند و بهتر است در استراتژی، به خوبی این زیباییشناسی کودکانه را مورد بررسی قرار داد.
هر چه سن کودکان بیشتر شده و به نوجوانی نزدیکتر میشوند، قدرت انتخاب برای آنها بیشتر شده و آگاهی بهتری از دنیای اطرافشان پیدا میکنند. اینجا، حد واسط کودکی و بزرگسالیست؛ جایی که خصیصههای روحی و روانی هر دو گروه بر آن به نسبتی حاکم است، و سلیقه و شخصیت فرد بزرگسال آینده در حال شکلگیری است. باید این ویژگی نوجوانان نیز، در مرحلهی تحقیقات برند برای محصولات این رده حتما لحاظ شود.
بلند مدت: برای ایجاد وفاداری به برند
هر برندی لزوما محصولی که به درد کودکان بخورد را تولید نمیکند. اما این برندها نیز کماکان میتوانند از دوران کودکی جهت ایجاد وفاداری برند در مخاطبانشان بهره ببرند. بسیاری از کودکان الگوهای رفتاری پدر و مادرشان را به ارث میبرند. طبق آخرین تحقیقات انجام شده توسط Journal of Consumer Research، کودکان از سنین بسیار کم به برندها تعلق خاطری پیدا میکنند که تا بزرگسالی نیز با ایشان همراه بوده و تغییر آن بسیار دشوار است. این تعلق خاطر به برندهایی که کودکان تا قبل از ۱۳ سالگی مورد هجمه تبلیغاتشان قرار گرفتهاند، بسیار بیشتر است. این تحقیقات همچنین نشان دادهاند که تبلیغات به راحتی میتوانند نظر کودکان را راجع به محصول یا برندی تغییر دهند، امری که با افزایش سن دشوارتر خواهد بود.
برندهایی که چشماندازهای بلندی پیش روی خود میبینند، به اثرگذاری روی مخاطبین کودک و نوجوان به چشم یک سرمایهگذاری برای آیندهشان نگاه میکنند؛ آیندهای که کودک دیگر بزرگ شده است و خودش قدرت انتخاب و خرید دارد، و از آن جا که از کودکی با این برند زندگی کرده است، ناخودآگاه به سمت همان انتخاب میرود. بهتر است برای فرایندهای برندینگتان، از تیمی کمک بگیرید که به این ویژگی آگاه، و کودک درونش همچنان زنده است و شعبدهبازی میکند.