چهار استراتژی ضروری برای برندینگ استارتاپ شما
مقدمه از محی سنیسل: اگر به کسبوکار رو به مثابه یک “شخص” در نظر بگیریم – که در واقع هم شباهت زیادی بین دو مفهوم هست – میتونیم “شخصیت فرد” رو معادل برند اون کسبوکار فرض کنیم.
– چرا از بعضی از آدما توی نگاه اول خوشمون میاد، از بعضی نه؟
– چرا با اینکه بعضی از آدما، با اینکه توی نگاه اول ازشون خوشمون اومده، بعداً دلمون رو زدن؟اگر واقع بین باشیم، کوچکترین جزئیات ظاهری و رفتاری اون شخص (برند) هم تاثیرگذار هست؛ اینکه میدونه باید چطوری لباس بپوشه؟ خوب حرف میزنه؟ رفتارش با حرفایی که میزنه مطابقت داره؟ یا اینکه کلاً احساس خوبی ازش میگیریم؟
شخصیت یک فرد (برند کسبوکار) محدودهای هست که تمام خصوصیات – و نه صرفاً ظاهر – اون فرد (کسبوکار) رو احاطه کرده. تکتک جزئیات و خصوصیات شما، حتی چیزهایی که خودتون هم نمیدونید، چیزهایی که مردم شما را با اون میشناسن: خوشقول؟ صادق؟ یا … برعکس؟
مطلبی که توسط استودیو شهرتاش نوشته شده، راهنمای خوبی برای شروع پایهریزی یک برند هست. فقط باید حواسمون باشه که برند رو نمیشه ساخت، بلکه باید رشد داد. پس بهتره هر چه زودتر شروع کنیم.
برند و برندینگ کلماتی هستند که این روزها بسیار شنیده میشود. برند سازی، برند شخصی، پدر برندینگ ایران و … همه از مسائلی هستند که به درست و غلط اصطلاح شدهاند.
در ابتدا برای مشخص شدن اهمیت برندینگ فقط این مورد کافیست که یکپارچه بودن نحوه ارائه برند شما میتواند بازده استارتاپ شما را تا ۲۳ درصد افزایش دهد. (البته این مسئله به نوع کسب و کار، بازار هدف و هزاران مورد دیگر بستگی دارد.)
مردم به طور کلی بعضی از برندها را بیشتر دوست دارند و بیشتر به آنها وفادار هستند در حالی که بقیه برندها را نادیده میگیرند. این نادیده گرفته شدن برای بسیاری از کسب و کارها رخ میدهد در حالی که آنها به علت این مسئله بیتوجهی میکنند.
اگر در مورد معنی کلمه برند و برندینگ سوال بپرسید، با تعجب میبینید که تعداد کمی از آنها به شما پاسخ صحیح میدهند و متوجه خواهید شد که بسیاری با دید منفی به این داستان نگاه میکنند.
به طور خلاصه، برند شما ذات اولیه کسب و کار شماست و در واقع تمام آن چیزی است که شما برای آن تلاش میکنید؛ از ایده و محصول شما تا مارکتینگ، دیزاین و روابط عمومی. برندینگ تمام این مسائل را به هم مرتبط میکند.
احتمالا شما به عنوان بنیانگذار یا مدیر عامل یک استارتاپ فکر میکنید که برندینگ بسیار زمانبر، پر هزینه و سخت است. اما لزوما اینطور نیست.
در زیر با تعدادی از روشها آشنا میشویم که به برندینگ و پروسه آن در مورد استارتاپها (حتی از مراحل اولیه) کمک میکند. البته هر کسب و کاری راه روش خود را برای برندینگ دارد و مانند تمامی مسائل، پیچیدن یک نسخه برای همه موارد اشتباه است.
۱- آماده سازی و زیرساخت
تحقیقات بازار انجام دهید.
شروع یک کسب و کار بدون مطالعه صنعت و انجام تحقیقات در بازاری که میخواهید به آن وارد شوید، دور از ذهن به نظر میرسد.
اگر میخواهید که تحقیقات اولیه را انجام ندهید، احتمالا اینکه تمام سرمایهای که در اختیار دارید را در یک استامبولی بریزید و آن را آتش بزنید ایده بهتری باشد. لااقل از این طریق گرمایی ساطع میشود که میتواند شما را گرم کند!
برای تحقیقات بازار، دو موضوع وجود دارد که باید روی آن دقت زیادی انجام دهید: تحقیق درباره مشتریان و تحقیق درباره رقبا.
مشخص کردن مشتریان هدف (پروفایل پرسونا)
اگر میخواهید استارتاپ شما به موفقیت برسد، نباید تلاش کنید تا برای همه افراد زنده (!) خوشایند بنظر برسید.
حتی برای برندهای بسیار بزرگ مثل اپل نیز غیر ممکن است تا برای همه خوشایند باشند. بجای دنبال کردن این مسئله این کار را انجام دهید: یک (یا چند) گروه هدف مشخص انتخاب کرده و هدفگذاریهای برند خود را بر اساس این گروه(ها) انجام دهید.
۲ مورد از فاکتورهای مهم در تعیین این گروه هدف، تقسیم بندی جمعیتی (Demography) و تقسیمبندی روانشناختی (Psychographic) مشتریانتان است.
وقتی برای هدفگذاری درباره تقسیمبندی جمعیتی فکر میکنید، این مسائل را در مورد مشتریانتان در نظر بگیرید:
- سن و جنسیت
- درآمد و سطح تحصیلات
- محل زندگی و کار
- شغل
- وضعیت تاهل
- پیشینه قومی
از طرف دیگر، تقسیمبندی روانشناختی کمی پیچیدهتر است زیر موارد بیشتری از ویژگیهای فردی، مثل موارد زیر را شامل میشود:
- شخصیت
- ارزشها و نگرشها
- علاقهها و تفریحات
- روش زندگی و عادات
دانستن تقسیمبندی روانشناختی به شما کمک میکند تا بدانید مشتریانتان چه واکنشی به برندینگ و تبلیغات شما نشان خواهند داد، کدام ویژگی محصول برای آنها جذاب خواهد بود، چگونه باید آنها را مورد هدف قرار دهید و…
۲- تدوین برنامه جامع زیرساخت
حالا وقت آن رسیده که با توجه به اطلاعاتی که در بخش قبل بدست آمده، برنامه جامع زیرساخت استارتاپ خود را مشخص کنید. در این بخش باید به کمک متخصصین این حوزه، چهارچوب، هویت و شخصیت برند خود را تعیین کنید. برند شما چه کسی است؟ آرام است یا هیجان زده؟ در کنار مشتریان خود ایستاده یا راهنمای آنهاست؟
قدم بعدی آن است که نام برند خود را مشخص کنید. بله، حالا نوبت انتخاب اسم است. شاید اسمی که شما به هنگام داشتن ایده اولیه روی استارتاپ خودتان گذاشته باشید مناسب تجاری سازی نباشد. نامگذاری نیازمند برگزاری جلسات متعدد Brainstorming و تحقیقات میدانی است.
سپس میتوانید به سراغ تدوین فلسفه وجودی، ماموریت، چشمانداز و بیانیه برند رفته و در آخر ارزشها و ویژگیهای برند خود را مشخص کنید. مشخص شدن این بخشها در آینده به شما کمک میکند تا راه صحیح و ایدههای ابتدایی را فراموش نکرده و در واقع هیچگاه قلب استارتاپ/برندتان را گم نکنید!
همه این مراحل مانند یک رشته به هم متصل هستند و انجام بخشی از آنها (یا روی کاغذ نیاوردنشان) باعث خواهد شد تا در هر مرحله از کسب و کار تصمیم جدیدی گرفته شود و عملا نظارت و ارتباطی بین بخشهای مختلف وجود نداشته باشد.
۲/۵- اگر قصد دارید از ابتدا حرفهای عمل کنید، پس هویت کلامی برند خود را نیز در این مرحله مشخص کنید. این هویت کلامی شامل تدوین تم، لحن، خلق عنوان برند، خلق شعار برند یا کمپینهای آن و طراحی شیوهنامه نگارشی و کلامی برند، میشود.
۳- دیزاین هویت بصری برند
هویت بصری شما و در راس آن لوگو، اولین خط ارتباطی برند شما با مخاطبانتان خواهد بود. پس لازم است که با دقت بسیار و حرفهای دیزاین شود تا علاوه بر بهرهمندی از استانداردهای روز دیزاین، با ماموریت و چشمانداز برند نیز همراستایی داشته باشد.
این هویت بصری تاثیر بسزایی در ارتباط برقرار کردن مخاطبان و حتی فروش شما خواهد داشت.
دیزاین هویت بصری امری است که نیاز به افراد متخصص این حوزه دارد. حتی اگر شما گرافیک دیزاینر تمام وقتی در تیم خود دارید، لزوما به این معنا نیست که باید آینده برند خود و به تبع آن آینده کاری خود را به دست ایشان بپرسید. برعکس، این بهترین زمان است که به استارتاپ خود ظاهری حرفهای و سطح بالا دهید. حتی اگر سطح کسبوکار و سرویسهای شما به سطحی که مورد نظر شماست نرسیده است، یک هویت بصری با کیفیت به شما کمک میکند تا سرمایه جذب کنید و مخاطبان وفاداری پیدا کنید و در نتیجه برای شما زمان میخرد تا کمکم به سطح کیفی مورد نظر خود برسید.
۴- وقت آن رسیده که قصه برند خود را تعریف کنید
مردم شنیدن قصه را دوست دارند ولی نه هر قصهای.
احتمال ارتباط برقرار کردن مشتریان شما با محتوایی که هم ترغیب کننده است و هم اطلاعات ارزشمندی را در اختیارشان قرار میدهد، بیشتر است. این بدان معناست که شما باید به تدوین استراتژی محتوایی و تاکتیک ارتباطات برند خود فکر کنید. با هدفگذاری ارتباطات بازاریابی برند و تدوین استراتژی بازاریابی محتوای استارتاپتان میتوانید محتوای موثرتری تولید کنید. نهایتا این کار بخش مهمی از احترام به مشتری و زمانی است که مشتری به شما و استارتاپ شما اختصاص خواهد داد.
به طور مرتب بلاگ نویسی کنید.
یکی از بهترین راههایی که تصویر مشخصی از شخصیت و هویت برند خود در ذهن مخاطبانتان ایجاد کنید، راهاندازی یک وبلاگ است. وبلاگ شما جایی است که قصه برند خود را برای مخاطبانتان تعریف میکنید.
در این مورد هیچگاه فراموش نکنید که ثبات در پست کردن مهمترین مسئله است. برنامه ریزی کنید که حداقل هفتهای یکبار و یا نهایتا هر دو هفته یکبار محتوای جدیدی را بر روی بلاگ خود پست کنید. این محتوا طبعا باید بر اساس مخاطبان استارتاپ شما برنامهریزی و نوشته شود. این مسئله باعث میشود که مخاطبان شما متوجه شوند که وبلاگ شما بخش مهمی از استارتاپ شماست و میخواهد بخش مهمی از زندگی آنها هم بشود.
البته برای اینکه مخاطب خود را به وبلاگتان بکشید نیاز دارید که کار دیگری نیز انجام دهید: در شبکههای اجتماعی فعال باشید.
به مارکتینگ شبکههای اجتماعی متعهد باشید.
یکی از آسانترین روشهای دیجیتال مارکتینگ، استفاده از شبکههای اجتماعی است. امری که باید حتما بخشی از استراتژی تعریف شده برای برند شما باشد.
شبکههای اجتماعی برای ارتباط برقرار کردن با مخاطبان بالفعلتان و تبلیغ برای جذب مخاطبین بالقوه عالی هستند. اما شما نمیتوانید هرچیزی که دم دستتان بود را پست کنید. در واقع هیچکس دنبال کننده صفحهای که همه چیز دارد و هیچ چیز ندارد نیست. در عوض سعی کنید تا پیامی منحصر بفرد به مخاطبان خود منتقل کنید، محتوای مرتبط و جذاب به اشتراک بگذارید و از محتوای بصری زیبا و با کیفیت بهره ببرید تا مخاطبان شبکههای اجتماعی خود را به وبسایت استارتاپ خود بکشانید.
از ویدئو مارکتینگ بهره ببرید.
بلاگنویسی سنگ بنای اینترنت مارکتینگ است و شکی نیست که هنوز محتوای متنی موثرترین روش برای بهینهسازی وبسایت برای موتورهای جستجو است.
با این وجود امتحان نکردن سایر روشهای مارکتینگ محتوایی اشتباه بزرگی خواهد بود. در حقیقت ویدئو مارکتینگ میتواند ابزار بسیار خوبی برای به موفقیت رساندن استارتاپ شما باشد.
انواع مختلفی از محتوای ویدئویی وجود دارند که میتوانید آنها را تولید کنید:
- ویدئوی برند: اهداف، چشمانداز و اصول اولیه برند خود را به نمایش بگذارید و محصولات خود را معرفی کنید.
- ویدئوی دمو: نشان دهید که محصول یا سرویس شما چگونه کار میکند.
- مصاحبه با افراد خبره: با بزرگان صنعت خود مصاحبه کنید تا اعتماد مخاطبانتان را بدست آورید.
- آموزشی: اطلاعات ارزشمند را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارید.
- انیمیشن: از انیمیشنهای تبلیغاتی جهت وایرال یا فراگیر شدن برند خود و بالابردن Brand Recognition استفاده کنید.
- ویدئوهای Case Study: مشتریان راضی و وفادار خود را معرفی کنید و از زبان آنها سعی به جذب مخاطب کنید.
جمعبندی
در انتها به خاطر داشته باشید که همهی این موارد، نکاتی عمومی برندینگ برای استارتاپها محسوب میشوند. برای اینکه استارتاپ شما به افقهای بلندی که برای آن متصورید، برسد، ضمن آنکه کلیه مراحل باید توسط افراد متخصص انجام شود، لازم است استراتژی پروژه برندینگ مشخصا برای استارتاپ شما و نیازهای آن تدوین یا به عبارتی شخصیسازی شود. استودیو شهرتاش به عنوان یک استودیو برند و دیزاین آماده است تا برای تمامی این مراحل در کنار استارتاپ شما قرار گیرد و از طریق ارائه خدمات حرفهای دیزاین و برندینگ، آن را به جایگاهی که در نظر دارید برساند. شما میتوانید با کلیک بر روی تماس با ما، پروژه خود با تیم استودیو شهرتاش را آغاز نمایید.