همیشه به عقب هم نگاه کن

دنیای کسب و کار دنیای عجیبی‌ است. دنیایی پر زرق و برق، که مدام در حال گیج کردن ماست. کدام تصمیم بهترین تصمیم است؟ بازار چگونه خواهد شد؟ شرایط کاری در سال آینده چه خواهد بود؟ و سوالاتی از این قبیل را همیشه با خود به همراه دارد. همین مسئله هم باعث شیرینی بیشتر این فضا شده. (صد البته که مخالف یا منکر تاثیر ثبات بر بازار و کسب و کارها نیستم و منظور در اینجا روح کارآفرینی است.)

با یکی از دوستانم، که دستی هم بر مشاوره کسب و کار دارد، در مورد کارهای و برنامه‌های استودیو صحبت می‌کردیم. از حسین، مدیر استودیو پرسید: “اولین هدف تو از تاسیس استودیو شهرتاش چه بوده؟” بعد از اینکه صحبت‌مان تمام شد، چیزی که بیشتر از همه فکر من را به خود مشغول کرد همان سوال بود. اولین هدف از تاسیس هر کسب و کاری چه می‌تواند باشد.

این سوال، اتفاقا یکی از سوالات همیشگی ما از کارفرمایان پروژه‌های برندینگ استودیو نیز هست. هدف برندینگ در ابتدا ایجاد تمایز و معرفی کردن یک کسب و کار است. برای برآورده کردن این هدف، دانستن فکر اولیه پشت هر کسب و کار، هر فرد یا هر محصولی بسیار مهم خواهد بود. دانستن اینکه موسسان یا پایه‌گذاران هر کار در ابتدا به چه روش‌هایی فکر کرده‌اند و در واقع چه روحی برای کسب و کار خود در نظر گرفته‌اند.

 

 

در زمان حال، اکثر بیزینس‌ها در ابتدای به وجود آمدن، به این موضوعات فکر می‌کنند و احتمالا با مشاورین کسب و کار صحبت می‌کنند. در ادامه معمولا ما یا همکاران ما در حوزه برندینگ به داستان کسب و کارها وارد می‌شویم؛ کارفرما تمام بلندنظری‌ها و اهداف خود را با ما شریک می‌شود و ما داستان آن را می‌نویسیم. داستانی که قطعا در این نقطه بسیار گوش‌نواز خواهد بود. ما به عنوان متخصص به این داستان سر و شکل می‌دهیم و آن را به عنوان کتاب مقدس برند، یا برند بوک، به دست کارفرما می‌سپاریم. دست کارفرما و این داستان تدوین شده را در دست هم می‌گذاریم، از پروژه خداحافظی می‌کنیم و از دور به تماشای تبدیل شدن آن داستان به واقعیت می‌نشینیم.

اما در بعضی از موارد، مابقی داستان، نه گوش‌نواز بلکه ناگوار پیگیری می‌شود زیرا آن داستان بلندپروازانه به واقعیت تبدیل نمی‌شود.به این کسب و کار نزدیک می‌شویم و سعی می‌کنیم آن را ارزیابی کنیم. چه مسئله‌ای وجود داشته؟ چه نکته‌ای از این موضوع جلوگیری کرده؟ و بیشتر مواقع به این نتیجه می‌رسیم. رویا و هدف اولیه کسب و کار فراموش شده است. از مهم‌ترین کارکردهای اولیه برندینگ این است که آن رویا را هر روز به ما یادآوری کند ولی کتابی که به کتاب روی طاقچه بدل شده و خاک می‌خورد چه کمکی به ما می‌کند؟

 

 

از این رو در سال جدید در استودیو شهرتاش سرویس‌های جدیدی را طراحی کردیم تا به این خلا مهم رسیدگی کرده و این مشکلی که بعضا بعد از پروژه‌های برندینگ پیش می‌آید را برطرف نماید. سرویس‌هایی که عملا خداحافظی ما با پروژه برندینگ را به تاخیر انداخته و در سال‌های ابتدایی برند جدید بخشی از وظیفه مراقبت از آن را بر عهده ما قرار می‌دهند.

به طور مثال سرویس پیاده‌سازی برند استودیو شهرتاش تمامی اعضای سازمان را با برندینگ انجام شده هم‌راستا کرده و تمامی افراد از سرمایه‌گذاران و مدیران رده‌بالا گرفته تا تک‌تک کارمندان را با استراتژی برند سازمان آشنا می‌کند. این باعث می‌شود تا برندبوک شما از یک کتاب خاک خورده در قفسه به ابزاری تبدیل شود که در تک‌تک رگ‌های سازمان شما جریان داشته و روزانه به آن مراجعه می‌شود.

سرویس دیگری که به تازگی در استودیو معرفی کرده‌ایم نیز سرویس چکاپ برند است که به فراخور نیاز برند، در بازه زمانی سه ماهه، شش ماهه و یا یکساله، عملکرد برند را در تاچ‌پوینت‌های مختلف بررسی کرده و گزارش هم‌راستایی اقدامات برند با استراتژی برند و هویت‌های تدوین شده را ارائه می‌دهد. در نتیجه مدیران کسب و کار می‌توانند به خوبی از اجرای برندینگی که با صرف هزینه‌های مادی و معنوی سازمان‌شان انجام شده مطمئن شده و از رشد برند خود اطمینان حاصل کنند.

ما در استودیو شهرتاش امیدواریم تا با معرفی این سرویس‌ها دیگر برندبوک هیچ‌کدام از کارفرمایان‌مان روی قفسه‌ها خاک نخورد و نتیجه زحمات خود و اعتماد کارفرمایان‌مان را بهتر و بیشتر ببینیم.

به صفحه شیوه شعبده ما سر بزنید تا با بقیه خدمات ما نیز آشنایی پیدا کنید و در آخر از طریق همان صفحه یا صفحه تماس برای پروژه برندینگ خود با ما در ارتباط باشد.