برندینگ دقیقا چه مساله‌ای را حل می‌کند؟

مقاله‌ی قبلی بلاگ استودیو شهرتاش، درباره‌ی حل مساله و نحوه‌ی تاثیر آن روی برندها خواندیم. گفتیم انسان، از نخستین روزهای زندگی‌اش، درگیر حل مساله بوده و با آن دست و پنجه نرم می‌کرده است. هر چه از تمدن‌های اولیه فاصله گرفتیم و به تمدن‌های مدرن و پیش‌رفته‌تر نزدیک شدیم، گستره‌ی مساله‌ها از نیازهای اولیه‌ی انسان به سمت مشکلاتی پیچیده و جدید‌تر رفته است و جامعه‌ی مدرن، باعث به وجود آمدن مشکلاتی شده است که پیش از آن نبوده‌اند و یا در بهترین حال، به دلیل مهجور بودن، به آن‌ها اهمیت کافی داده نمی‌شد.

اما از زمانی که برندینگ، به شکلی که امروز با آن سروکار داریم شکل گرفت، مساله‌ی “مساله” در برندینگ نیز پیش آمد؛ کسب‌وکارها در طول دوران خود با سوال‌ها و مشکلات گوناگون داخلی، اقتصادی، اجتماعی و… برخورد می‌کنند، بنابراین باید به دنبال راه حل‌هایی منطقی برای این مسائل باشند تا بتواند بدون آسیب از آنها عبور کنند. مسائل و مشکلاتی که برندها با آن مواجه می‌شوند، به روش‌های مختلفی قابل حل و فصل هستند. اما، در عرصه‌ی کسب‌وکارها، مسائلی وجود دارد که خود “برندینگ” حلال آن‌هاست.

به جرات می‌توان گفت که هر کسب‌وکاری، دیر یا زود به برندینگ نیاز پیدا خواهد کرد. برندینگ را برای برخی کسب‌وکارها، در واقع آن‌هایی که عموما با کسب‌وکارهای دیگر یا دولت‌ها در ارتباط هستند (B2B & B2G) برندینگ خاص خودشان را می‌طلبند چرا که این دسته از کسب‌وکارها، بازار هدفی مشخص و مشتریان خاص خودشان را دارند که به احتمال قوی، خواه ناخواه به سراغ آن‌ها خواهند آمد. برندینگ در این کسب‌وکارها، می‌تواند کلاس کاری آن‌ها را افزایش داده و برای تمام کسانی که با این برندها در ارتباط هستند، احساس بهتری ایجاد کند؛ مخاطبان و مشتری آن‌ها، احساس می‌کنند کسی که چنین به برند خودش اهمیت می‌دهد، ارزشمند و لایق همکاری‌ست و ذی‌نفعان برند نیز احساس تعلق بیشتری به سازمان خودشان خواهند کرد.

اما در کسب‌وکارهایی که مستقیما با مخاطبان و مشتریانشان در ارتباط هستند، برندینگ مسائل مهم‌تر و پیچیده‌تری را حل می‌کند. نخستین مساله‌ای که یک کسب‌وکار با آن در مواجه می‌شود و برندینگ، راه حل آن را در دست دارد، تمایز است. به واقع، در دنیای امروز که در هر زمینه‌ی کسب‌وکاری‌، صدها نام کوچک و بزرگ به چشم می‌خورد و هر روز هم نامی جدید به صف رقابت اضافه می‌شود، چیزی که می‌تواند رمز موفقیت و دوام شما در این بازار رقابتی باشد، برندینگ است. برندینگ می‌تواند باعث تمایز شما با سایر رقبا باشد. همین تمایز با دیگران است که باعث می‌شود برند شما در ذهن‌ها مانده و مخاطبان هر بار به آن بازگردند. برند شما، یادآور تمام ویژگی‌های مثبت و خدای‌ناکرده منفی برند شماست و در مواجهه با آن، مخاطب تمام آن ویژگی‌ها را از صندوق خاطراتش خارج کرده و پیش چشمش قرار می‌دهد و بر اساس آن، تصمیم‌گیری می‌کند. پس بهترین اتفاق، آن است که این برند، برازنده‌ی آن ویژگی‌ها باشد تا از دیگر رقبا متمایز شود.

 

مساله‌ی دیگری که یک کسب‌وکار می‌تواند با آن مواجه شود، متناسب نبودن کیفیت خدمات ارائه شده با شیوه‌ی ارائه و برندینگ است. همه‌ی ما، حداقل یک کسب‌وکار محلی و کوچک، مثل یک پیتزافروشی، خیاطی، شیرینی‌فروشی و… را می‌شناسیم که خدمات و محصولاتش را از همه‌ی موارد مشابه‌اش، حتی بزرگ‌ترین اسم‌های آن حوزه، بهتر می‌دانیم و همیشه  با خود فکر می‌کنیم که آقای X به آن چیزی که لیاقتش بوده است، نرسیده است. اینجا همان جایی‌ست که ما ناخودآگاه به سمت برندینگ رفته‌ایم؛ برندینگ پیتزافروشی آقای X، به خوبی پیتزاهایی که می‌پزد نبوده پس به آن موفقیتی که لایق آن بوده، نرسیده است. برندینگ، می‌توانست کلید حل این مشکل باشد؛ شاید اگر پیتزافروشی آقای X، به استراتژی برند خود بیشتر اهمیت می‌داد، الان یکی از بهترین پیتزافروشی‌های شهر می‌شد.

پیش‌تر، در مقاله‌های استودیو شهرتاش عنوان کرده بودیم که برندها، فارق از رابطه‌ی اقتصادی‌ای که با مخاطبانشان دارند، رابطه‌ای احساسی با مخاطبان و مشتریانشان برقرار می‌کنند و اتفاقا همین رابطه‌ است که باعث می‌شود آن‌ها دوباره به برند ما بازگشته و به ما وفادار بمانند. اما چه چیزی این ارتباط احساسی را می‌تواند به بهترین شکل ایجاد کند؟ حدس شما درست است! برندینگ! فکر می‌کنید چه چیزی تفاوت قیمت را میان یک پیرهن با برند زارا و یک پیرهن با برند لویی ویتون ایجاد می‌کند؟ اختلاف قیمت میان مواد اولیه و پارچه‌های آن‌ها چه قدر است؟ تفاوت دوخت و طراحی‌شان چه طور؟ قطعا اگر اختلافی هم وجود داشته باشد، به اندازه‌ی اختلاف قیمت روی تگ‌ لباس‌ها چشم‌گیر نیست. این اختلاف را “برندینگ” ایجاد می‌کند. وقتی یک پیرهن لویی‌ویتون می‌خرید، آن پارچه را نمی‌خرید، بلکه برای احساسی هزینه می‌کنید که نام لویی‌ویتون، ظاهر آن، لوگوی آن و به طور کلی هویت برند لویی‌ویتون برای شما ایجاد می‌کند، وگرنه نهایتا یک متر پارچه که اصلا قابل شما را ندارد! برندینگ، می‌تواند بهترین راه حل در خلق و ماندگاری احساساتی باشد که شما برای برندتان می‌خواهید و البته به برندتان نیز می‌آید. با این کار، شما می‌توانید بر جایگاهی که برای برندتان در نظر گرفته‌اید و نیز شایسته‌ی برندتان است، برسید.

از دیگر مسائلی که برندینگ حلالِ آن است، هم‌خوانی برند با بازار هدف و جامعه‌ی مخاطبان آن است. عموما، جامعه‌ی مخاطب هر کسب‌وکاری، دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و مشترکی هستند که آن‌ها را مخاطب آن کسب و کار می‌کند؛ نیاز مشترک، علاقه و سلیقه‌ی همسان، طبقه‌ی اجتماعی، گروه سنی و… عوامل مختلفی‌ست که می‌توان در جامعه‌ی مخاطبان یک کسب‌وکار، یکسان باشد. پس کسب‌وکارها باید با برندینگ صحیح، خود را برای ورود و رویارویی با این جامعه آماده کنند.

برندینگ، کلید حل خیلی از مسائلی‌ست که کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ با آن مواجه می‌شوند. حتی یک فرد که کسب‌وکاری خانگی دارد، می‌تواند با برندینگ، یک قدم جلوتر از جایی که ایستاده برود. پس پیش از آن که مسائل شما، کلاف سردرگمی بشود، یا مثل یک دانش‌آموز به آخرین دقایق امتحان نزدیک می‌شود و مسائلش هنوز حل نشده روی کاغذ سفید مانده است، به برندینگ فکر کنید. برندینگ، قطعا یک جواب برایتان در جیبش دارد…