-
سال نو، برند نو!
همهی کسبوکارها فارغ از ماهیت فعالیت و صنعتی که در آن مشغول به کارند، به شکل موجودی زنده و پویا عمل میکنند و در موقعیتها و شرایط مختلف، واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. سال گذشته، یعنی سال ۱۴۰۱، حجم فشارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی روی تمام صنایع و کسبوکارها به حدی بود که بسیاری از بیزینسها را به سمت تعدیل نیرو یا تعطیلی کامل پیش برد. تصمیمهای کسبوکار چه در راستای تعدیل و تعطیلی باشد و چه در راستای گستردهتر کردن کسبوکار، نیاز به نقشهی راهی دارند که بتوانند پویاییشان را طبق آن جلو ببرند. در این نوشته میخواهیم بررسی کنیم که چرا معتقدیم سال ۱۴۰۲، سال بسیار مناسبی است که به برند کسبوکارتان توجه ویژهای کنید و سپس در مورد این صحبت میکنیم که چرا فصلهای اول سال، برای انجام کارهای زیرساختی مناسبترند.
-
مینیمالیسم افراطی
یکی از ایدئولوژیهایی که این روزها به ترند تبدیل شده و بسیاری از صنایع و حتی مدیومهای هنری را تحت تأثیر قرار داده، مینیمالیسم یا کمینهگرایی است. اگر بخواهیم این ایدئولوژی را در یک جمله توضیح دهیم، باید بگوییم مینیمالیسم معتقد است که کمتر بیشتر است. مینیمالیسم معتقد است که بسیاری از جزئیاتی که در پدیدهها وجود دارند، اضافه هستند و با حذف آنها به آزادی عمل و آرامش بیشتری میرسید.
تأثیر مینیمالیسم را اگر بخواهیم در ادبیات بررسی کنیم، میتوانیم به نویسندههایی مثل ارنست همینگوی و ریموند کارور اشاره کنیم که برعکس بسیاری از نویسندگان پیش از خود، از زبانبازیهای اضافه خودداری میکنند و داستانشان را با نهایت اختصار به مخاطب منتقل میکنند. همین موضوع باعث شده که اسم این نویسندهها به عنوان غولهای ادبیات جهان شناخته شود.
در حوزهی برندینگ، واضحترین مثالی که از مینیمالیسم میتوانیم بزنیم، طراحی محصولات برند اپل است که باعث شده این برند طرفدارانی داشته باشد که اصلا تمایلی به استفاده از محصولات سایر برندها ندارند. اپل با استفاده از طرز فکر مینیمال خود، کاری کرده که مشتریانش وقتی با ابزارهای دیگر کار میکنند، احساس سردرگمی و پیچیدگی کنند و به همین دلیل (در کنار دلایلی مثل لوکس بودن محصولات اپل و…) به این برند وابسته باشند.
اما مثل هر رویهی دیگری، مینیمالیسم هم میتواند به افراط کشیده شود و به جای اینکه برند شما را به برندی یونیک و منحصر به فرد تبدیل کند، آن را آرام آرام به سمت قبرستان برندهای فراموش شده بفرستد. در این نوشته میخواهیم بررسی کنیم که آیا همیشه مینیمالیسم بهترین گزینه است؟ و آیا مینیمالیسم به این معنی است که با افراط، همهی جزئیات را حذف کنیم و به حداقلها اکتفا کنیم؟
-
ضررهای چند پاره کردن فرآیند برندینگ برای کسب و کار شما
اگر راهاندازی کسبوکار را به صحنهی ورود به میدان جنگ تشبیه کنیم، به محض ورود به میدان رقابت، تیرها و نیزههای مختلفی به سمت مدیر کسبوکار پرتاب میشود. تیرهای آغشته به زهری که از سمت وضعیت بازار، وضعیت رقبا، وضعیت صنایع مرتبط، نیروی کار، قوانین و… به سمت شما میآید، میتواند در لحظهی برخورد شما را از پا دربیاورد. اما راه حل مواجه شدن با این تیرها چیست؟ چرا و چطور میتوانیم از قبل برای این مواجهه آماده شویم و حتی از آن به نفع خودمان استفاده کنیم؟ آیا اصلا لازم است از قبل ورود به صحنه آمادهی چیز خاصی باشیم؟ یا بهتر است وارد شویم و در لحظه مشکلات را برطرف کنیم؟ در این نوشته میخواهیم در مورد استراتژی جنگمان صحبت کنیم و ببینیم اهمیت داشتن استراتژی یکدست و یکپارچهای که از ابتدا در دستمان باشد، چطور به پیروزیمان کمک میکند.
-
“شنیدن” لطافت فرشهای دستباف؛ هویت صوتی یونایتد کارپت
در این پست به اهمیت هویت صوتی در موفقیت یک برند پرداخته و اشارهای به داستان موفقیت برند یونایتد کارپت داشتهایم.
-
ترکیب سنت و مدیرنیته؛ برگ “برنده” هویت بصری یونایتد کارپت
در این پست به داستان موفقیت “یونایتد کارپت” پرداختیم و به هویت بصری آن از نزدیکتر نگاه کردیم.
-
اهمیت اجرای هویت کلامی حتی برای متخصصان
اگر هویتهای مختلف برند، اعم از بصری، کلامی و صوتی را به مانند قانون فرض کنیم، تیم برندینگ قانونگذار خواهند بود و تمامی ارکان برند، از صدر تا ذیل مجری این قانون. پس هنرمندانی که برای بسط برند تلاش میکنند نیز در کنار مدیران، کارمندان و دیگر اعضای برند، باید مجری این هویتهای تدوین شده برای برند باشند تا یکپارچگی آن در تمامی تاچپوینتهای مختلف حفظ شود. در این مطلب به نقش مهم کپیرایترها، UX Writer ها و سایر تولیدکنندگان محتوای متنی در اجرای هویت کلامی برند پرداختهایم.
-
جنبشها و برندها
در دهههای گذشته، جنبشها یکی پس از دیگری سر برآوردند و پس از تاثیرهای کوچک و بزرگی که روی فرهنگ عامه تعدادی از ما گذاشتند، خاموش شده یا به شکل دیگر به زندگی خود ادامه دادند. اما آیا تا به حال به تاثیر جنشها و اتفاقات بر روی برندها فکر کردهاید؟
-
همیشه به عقب هم نگاه کن
مدتهاست به این نکته فکر میکنیم که آیا همسفری ما با برندهای مختلفی که خلق کردهایم، با تدوین برند بوک ایشان به پایان میرسد؟ آیا باید برسد؟
آیا باید به مانند دایهای مهربان از آن مراقبت کنیم و یا باید بعد از خلق برند، از پروژه خداحافظی کنیم و از دور به تماشای جلوه یافتن آن بنشینیم؟ در این مطلب کوتاه از بلاگ استودیو شهرتاش به این سوالات پرداختهایم. -
از قفسههای پشتی مغازهها به ویترین اصلی بیایید
برندها به واسطهی جنبههای مختلفشان که روی ابعاد مختلفی از ذهن ما تاثیر میگذارند، ارزش متفاوتی پیدا میکنند. استراتژی برند، هویت بصری، هویت کلامی، هویت صوتی، استراتژی ارتباطات برند و به طور کلی هر بخش از برندینگ یک مجموعه، یک خشت از جایگاه برند را بنا میگذارند تا در نهایت برند به جایگاهی که برای خود متصور است برسد یا در حالتی ناخواسته به جایگاهی که لیاقت آن را دارد.
-
برای افزوده شدن، باید درست نشان داده شوید!
برندها، با ایجاد احساس وفاداری در ذهن مخاطبانشان به دلایل مختلف، موجب موفقیت یک کسبوکار میشوند. این وفاداری، نوعی اعتماد به همراه دارد؛ ما از یک برند استفاده میکنیم، چرا که به آن وفاداریم، چرا که به آن اعتماد داریم، چرا که تجربهی مواجهههای قبلی ما با این برند، تجربههایی خوب و ارزشمند بوده است و میل به تکرار آن تجربهها داریم. این تجربهها را عناصر مختلف برندینگ مانند استراتژی برند، هویت بصری، هویت کلامی و… شکل میدهد.